به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی (
تبلیغ نیوز )، جایزه جهانی شهید صدر جایزهای که در آن از نظریات و اندیشه های علوم انسانی اسلامی شایسته ارائه جهانی تقدیر شد.
یکی از اهداف جایزه جهانی شهید صدر تولید علم با پیوست بینالمللی و یا حل مسئله بینالمللی بوده است. حضور دکتر طیبه دهقانپور دانش آموختگان دانشگاه باقرالعلوم(ع) در میان برگزیدگان این جایزه، مایه مباهات بوده و به این بهانه با گفت و گو با ایشان نشسته ایم که مشروح آن را در ذیل می خوانیم؛
خودتان را معرفی کنید و بفرمایید در چه مقطعی در دانشگاه باقرالعلوم(ع) تحصیل کردید؟
طیبه دهقانپور استادیار دانشگاه علامه طباطبایی هستم که مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری خود را در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام به اتمام رساندهام.
در جایزه جهانی شهید صدر حائز چه مقامی شدید؟ عنوان نظریه شما چه بود و در چه رشته دانشی شرکت کردید؟
طرحی که در جایزه جهانی شهید صدر ارائه شد با عنوان « صورتبندی بومی نظریه سرمایه فرهنگی نئومارکسیستی بوردیویی بر اساس رئالیسم فلسفی علامه طباطبایی»؛ حائز رتبه «شایسته تقدیر» شناخته شد. این طرح در حوزه میان رشتگی( فلسفه- فرهنگ- علوم اجتماعی) است.
هدف شما از تبیین چنین نظریه ای ناظر به کدام پدیده بوده است؟
در دیدگاه بوردیو سرمایه فرهنگی هر شخص منوط به عادت واره برتر فرهنگی جامعه ای است که در آن زیست می کند و در صورتی که از طبقات فرادست باشد می تواند سلیقه های خود را به دیگران تحمیل نماید و سرمایه فرهنگی آن جامعه فرادست را معین می کند. بر خلاف آنچه که مارکس جایگاه اجتماعی فرد را بر اساس ارتباط فرد با تولید و ابزار تولید تعریف می نماید، بوردیو آن را بر اساس سرمایه فرهنگی تبیین می نماید.
مچنین عادتواره از منظر ایشان متاثر از میدان های رقابتی است که به مثابه میدان بازی و عرصه نبرد عوامل اجتماعی است که هریک از عوامل اجتماعی در تلاش برای ارتقاء جایگاه خود داشته، برنامه ریزی و تلاش می کنند. بوردیو معترف است که علی رغم تلاش انسان و نقش عادتواره در تعیین جهت گیری انسان و ارتباط میان عادتواره و میدان، گاهی تغییرات عظیم و ناگهانی در میدان نوعی گسست بین عادت واره و میدان ایجاد می کند که به قول وی ناسازی را موجب می شود و میان عادت واره موجود و ساختارهای نوین میدان شکاف حاصل می شود.
فلسفه و علوم انساني غرب، اگر در فضاي مبناگروي و پذيرش برهان براي رسيدن به علوم يقيني نباشد، علومي در اختيار انسان قرار ميدهند كه با علوم جدلي، خطابي و شعري سازگارند و از حوزه علوم برهان خارج هستند. در حالي كه علم از نظر علامه طباطبايي بايد يقيني و بر پايه يقينيات باشد.
از نظر علامه طباطبايي، علوم انساني و عملي هنگامي ميتوانند مفيد و تكامل بخش و در حيات اخروي انسان سودمند باشند، كه برهاني و يقيني باشند. در غير اين صورت اين علوم تنها در دنياي مادي به كار خواهند آمد و منفعت و سود مادي انسان را در سطح زندگي حيواني تأمين ميكنند. اكثر علوم انساني چون فاقد اين مشخصه هستند، علم حقيقي نيستند و با شأن انساني انسان سازگاري ندارند و صرفا در دنياي مادي داراي كارآمدي ظاهري و كوتاه مدت اند و نيازهاي حقيقي روح انسان را برآورده نميكنند.
براي ايجاد علوم انساني يقيني و متناسب با حقيقت انسان، بايد از دين بهره جست و با برهاني كردن آموزههاي دين در صدد توليد علوم انساني اسلامي برآمد. نظير همان كاري كه در فلسفه اسلامي درباره عقايد اسلامي انجام شد. فيلسوفان اسلامي با بهره گيري از آموزههاي ديني، به برهاني كردن آنها پرداختند و علمي حقيقي و برهاني در عقايد را بنيان نهادند. اين سخن به آن معنا نيست كه تمام آموزههاي فلسفه و علوم انساني غربي، غير مطابق با واقع و نادرست هستند، بلكه ممكن است در ميان اين علوم مشهوري، خطابي و شعري، گزارههاي درست و حقيقي وجود داشته باشند، ولي چون اين گزارهها برهاني نيستند و در ساختار قياسهاي برهاني و يقيني و مبتني بر بديهيات شكل نگرفتهاند، مطابقت با واقع در آنها اثبات نشده است و نميتوان بر آنها به عنوان علمي يقيني و واقعي تكيه كرد. از اين روي، اين گزارههاي درست در كنار گزارههاي غير يقيني قرار ميگيرند تا زماني كه مستدل و مطابقتشان با واقع روشن شود.
فلسفه و علوم انساني برهاني، نيازهاي واقعي و متناسب با روح انساني را كشف ميكند و آنها را در اختيار انسان قرار ميدهد تا بر اساس آنها، افعال فردي و اجتماعي خود را انجام دهد و به تكامل و پيشرفت واقعي روحی در اين دنيا و دنياي ديگر دست يابد. در حالي كه علوم غير برهاني بر پايه وهميات، تخيلات و نيازهاي حيواني غريزي انسان شكل ميگيرند و موجب تكامل وهمي، تخيلي و حيواني انسان هستند. نهايت كاربرد اين علوم، تكامل حيواني انسان در دنياست كه البته آنهم چون بر پايه هوي و هوس و تخيلات و موهومات است به صورت كامل و واقعي برآورد نخواهد شد و انسان را در حسرت و حيرتي دائمي در دنيا نگاه ميدارد.
بر پایه مبانی فلسفی علامه طباطبایی به ویژه بر پایه نظریه اعتباریات، نیازهای اجتماعی و فرهنگی به نحو خاص و همه نیازهای دیگر به نحو عام اقتضا می کند تا بر پایه این خواسته ها همراه با زیست بوم آن در عرصه های مختلف فکری، اعتقادی و امور فطری جهت رفع حوائج خویش متناسب با امور حقیقی، مفاهیمی را جعل نماید تا در سایه این مفاهیم برساخته شده توسط انسان که منشا حقیقی دارند و برای حکایت از شیء دیگر شکل می گیرند، در زندگی انسان وارد شوند. شکل دهنده این مفاهیم و گزاره های مربوط به آنها گاه عقل عملی و قوای ادراکی تحت فرمان عقل عملی یعنی قوه واهمه و متخیله است، آنگونه که می توان در گزاره های غیریقینی همچون مشهورات در جدل و مقبولات در خطابه و مخیلات در شعر اینگونه یافت. فارغ از تحقیق راجع به ماهیت اعتباریات و نوع آن، بدیهی است که عقل عملی مفاهیم اعتباری اجتماعی را برای رفع نیازهای اجتماعی انسان در زندگی اعتبار می کند و برای آن آثار و نتایجی را در نظر می گیرد.
ضروری است که نوع نیازهای اجتماعی انسان خود متکی بر پیش زمینه های فراوانی است که بدون در نظرگرفتن آن پیش زمینه های فکری ، عقیدتی، فطری، تربیتی و جغرافیایی نمی توان برای آن اموری را اعتبار نمود. عدم توجه به انسان و ابعاد مختلف او، سرمایه های معرفتی و وجودی انسان و جایگاهش در نظام آفرینش و هدف غایی او، می تواند علوم و امور اعتباری که برای رفع حوائج انسان وضع شده را با چالش سنگینی مواجه نماید. چه بسا افراد دیگر با نگرش وسیع تر آنچه را که بوردیو و مارکس سلف ایشان، آنها را برای سرمایه اعتبار کردند، سرمایه های میانی و حداقلی قلمداد نمایند و آن را برتابند و بر این اساس نظریه بوردیو از روایی و پذیرش عام به عنوان نظریه نتواند نقش ایفا نماید.
بر اساس دیدگاه فلسفی علامه در اعتباریات، ساخت این مفاهیم جهت پیشبرد اهداف عام و جهان شمول بشری است و نظریات مطرح شده از جانب اندیشمندانی همچون بوردیو نیز می خواهد نظریه ای فراگیر و جهانی تلقی شود، در حالیکه در صورت عدم توجه جامع به فرهنگ و سرمایه و سرمایه فرهنگی که بر اساس اعتباریات علامه باید جهت رفع حوائج انسان وضع شود، به نحوی ابتر خواهد بود چرا که اعتبار بر اساس نوعی تشبیه و مناسبت میان مفاهیم حقیقی و اشیایی که برای آنها اعتبار می شوند در راستای هدفی خاص رخ می دهد، در حالیکه در صورت عدم جامع نگری نسبت به انسان و غایت و مآل او نمی توان اعتبار متناسبی را میان امر حقیقی(که در اختیار ما نیست، بلکه به هستی شناسی و انسان شناسی مرتبط است) و امر اعتباری لحاظ کرد و سرمایه فرهنگی جهت رشد و اعتلای فرهنگ بشری و تعالی اجتماعی نمی تواند آن گونه که بایسته است، رخ نماید.
کاربرد اصلی اعتباریات برانگیختن شوق و اراده انسان برای انجام کار بایسته و غایتمند است و بدون آنها یا فعل ارادی شکل نمی گیرد و یا فعل بایسته انجام نمی شود و سرمایه فرهنگی بوردیو در صورت فقدان غایت نهایی و با فقدان نگرش به غایت الهی انسان نمی تواند به نحو شایسته در عرصه نظر و عمل کارکرد ویژه داشته باشد. صد البته با در نظر گرفتن منشا مفاهیم اعتباری همچون فرهنگ و سرمایه فرهنگی که خود از امور اعتباری است، می توان به مدد بحث آمد، چرا که غرایز و احساسات بشری که خیال و وهم می تواند آن را بپروراند و همراه با طلب و شوق و اعتبار مفاهیم انگیزشی و انشایی و اراده تحقق یافته در جان انسان، به فعل منجر شود. در صورتی که مفاهیمی چون میدان و عادت واره و در نهایت سرمایه فرهنگی که همگی برای انسان لحاظ می شود در بستر بایسته اش تحقق نیابد این امور اعتباری فاقد روایی و بایسته خود خواهند بود.
با نگرش فلسفی علامه که جهان به نحو فراخ از فرش تا عرش و از آنجا تا ساحت ربوبی است و انسان نیز به مثابه عصاره هستی است و جامعیت اسماء و صفات الهی را داراست؛ سرمایه و سرمایه فرهنگی و عادت و عادت واره و میدان گستره خاص خود را می طلبد و همان گونه که اصلاح نگرش مارکسیستی و گذر از (معنای رایج) سرمایه در نگاه آنان، بوردیو را به اصلاح آن واداشت، مطلوب است که با نگرش رئالیستی علامه طباطبایی و بر اساس اصول فلسفه و روش رئالیستی ایشان نقد و اصلاح سرمایه فرهنگی صورت پذیرد که نوشتار حاضر شاهدی بر این مدعی است.
نظر شما در خصوص برگزاری چنین برنامه هایی همچون جایزه جهانی شهید صدر چیست؟
همانطور که وجه تسمیه این جایزه جهانی؛ تعظیم و بزرگداشت فقیه وارسته، مجاهد نستوه، نظریه پرداز نخبه و چهره وجیه بین المللی علامه ی شهید «محمدباقر صدر »است؛ فرصت مناسبی جهت ارائه نظریات و ابتکارات نوین از سوی صاحبان خرد و اندیشه است که در راستای رشد و گسترش علوم انسانی اسلامی مجاهده علمی خویش را در عرصه تولید نظریه به میدان بیاورند.
چنین برنامه هایی چه کمکی در ارتقاء دانش و اندیشه های علوم انسانی و اسلامی خواهد داشت؟
آمارها حاکی از این است که سهم تولید علوم انسانی در کشور کمتر از دو درصد است. جایزه جهانی شهید صدر تلاش دارد با توسعه مرزهای علوم اسلامی به سمت قلمروهای جدید همراه با حفظ غنای تاریخی اش، این سهم را در تولید قدرت علمی کشور افزایش دهد.
زنان چگونه میتوانند در چنین برنامه هایی ظرفیت های دانشی و علمی خود بروز دهند و به این ارتقاء دانش انسانی اسلامی کمک کنند؟
تحصیل علم و کسب دانش از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک می باشند و هرگز دین اسلام جنسیت را سد راه دانش اندوزی نمی داند. علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، پس از نقل سرگذشت تاسف بار زن درطول تاریخ می گوید: زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرداستقلال دارد، زن هم مستقل است، مگر در مواردی که با مقتضای طبیعتش مخالف باشد.
امروز از برکت انقلاب و نظام اسلامی بستر مناسبی برای رشد و پیشرفت علمی زنان چه درزمینه علوم اسلامی و علوم دیگر فراهم آمده است.
جایزه جهانی شهید صدر فرصت نقش آفرینی علمی نویی برای زنان نیز می باشد؛ زنانی که به خودباوری واقعی دست یافته اند.
*روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم موفقیت این بانوی اندیشمند را به جامعه عملی و فرهیخته تبریک عرض می نماید.*