اخبار روز
وحی و افعال گفتاری منتشر شد: ماهنامه فرهنگي ،آموزشي وخبري "شميم انتظار"با موضوعات ديني، ولايي ومهدوي به چاپ رسيد ديپنا:سرويس هنر و رسانه: از جمله مطالبی كه در اين شماره می خوانيم عبارتند از: شميم انتظار، نسيمی تا طليعه ظهور، بای بسم الله، همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم، اساس اسلام بر معرفت است، خبرهای مهدی ياران و گردهمايی مديران عامل مهديه های سراسر كشور.

 

« وحی، مفهومی بنیادی در ادیان ابراهیمی و سنگ زیر بنای اسلام است. برای راقم، اندیشیدن در باب وحی و سرشت آن، همواره جذابیت خاصی داشته است. هرگاه نوشته ای را در این باب می یافتم آن را با شور و شوق غیر قابل وصفی می خواندم. این نکته نیز به نظرم بسیار جالب بود که از میان ادیان ابراهیمی تنها اسلام، و از میان متون مقدس، تنها قران به تفصیل از پدیده وحی و گونه های متفاوت آن سخن به میان آورده است و هر یک از آیات قرآن که در این باره می توان به ان استناد کرد، اندیشه کلامی و فلسفی تابناکی را بر می­تابند.»

آنچه گذشت گوشه ای از مقدمه کتاب «وحی و افعال گفتاری» است. این کتاب به قلم دکتر علیرضا قائمی نیا به رشته تحریر در آمده است. کتاب در هفت گفتار به موضوعاتی مانند وحی و تجربه دینی، تجربه وحیانی و تجربه عرفانی، سرشت وحی از منظر چهار متفکر مسلمان، وحی اسلامی و وحی گزاره ای، بسط ناپذیری تجربه نبوی، مساله خاتمیت در کلام جدید و هرمنوتیک وحی پرداخته و مباحث نوینی را در این زمینه ها مورد توجه قرار داده است.

دکتر قائمی نیا در گفتار اول، با عنوان «وحی تجربه دینی نیست» به سه انگاره موجود درباب سرشت وحی پرداخته است؛ توضیح آنکه اگر چه وحی در ادیان وحیانی مفهومی بنیادین دارد و در همه این ادیان به شکل واحدی مطرح نشده است. در مسیحیت کنونی از وحی به «تجلی خدا درحضرت عیسی» و «القای حقایقی از جانب خدا» تعبیر شده است. در مقابل، در اسلام گونه ای خاص از وحی محوریت دارد که همان قران است. در کل سه انگاره در باب سرشت وحی وجود دارد:

1. دیدگاه گزاره ای:

این برداشت در قرون وسطا مطرح بوده و امروز هم طرفدارنی دارد و آن دیدگاه «گزاره ای» است. متکلمان مسیحی قرون وسطا این دیدگاه را نسبت به وحی داشتند. طبق این دیدگاه وحی گونه ای انتقال اطلاعات است. خدا حقایقی را به پیامبر انتقال می دهد که مجموعه این حقایق، اساس وحی را تشکیل می دهند. این برداشت از وحی دیدگاه « گزاره ای » نام گرفته است. انتقال اطلاعات مذبور در اثر گونه ای ارتباط میان پیامبر و خدا صورت می گیرد. پیامبر قدرت روحی ویژه ای دارد که پرتوی آن، اطلاعاتی را که خدا به او عرضه می دارد، می فهمد و سپس آن ها را در اختیار دیگران قرار می دهد. این حقائق صورت زبانی ندارند. تجربه وحیانی امری همراه با وحی است. نه خود آن. این نوع وحی سه رکن دارد: خدا، پیامبر و پیام.  

2. انگاره تجربه دینی:

این دیدگاه در «الهیات لیبرال» شکل گرفت. متکلمان لیبرال وحی را نوعی تجربه دانستند. از این رو «تجربه دینی» از وحی نام گرفت. طرفداران این دیدگاه بر مواجهه پیامبر با خدا تاکید می ورزند و سزشت وحی را همین مواجهه می دانند. به عبارت دیگر وحی در این دیدگاه، به این معنا نیست که خدا پیامی را به پیامبر القا کرده است. پیامبر مواجهه ای با خدا داشته است و از این مواجهه، تفسیری دارد. آنچه ما عنوان «پیام وحی» می شناسیم _ در واقع  _ تفسیر پیامبر و ترجمان او از تجربه اش است. و تجربه در این انگاره از وحی ، فارغ از سرشت زبانی است. و زبان صورتی است که پیامبر در قالب آن، تفسیر خود را به دیگران انتقال می دهد. وحی در این دیدگاه سه رکن دارد: خدا، پیامبر، تجربه وحیانی.

3. انگاره افعال گفتاری:

این انگاره از نظریه افعال گفتاری جی. ال . آستین نشات گرفته است. طبق این دیدگاه، وحی به این معنا ست که اولا، خدا جملاتی معنا دار را از زبانی خاص بر پیامب ر عرضه می دارد. ثانیا، این جملات مضمون خاصی از قبیل امر، نهی و اخبار دارند. ثالثا، خدا با این جملات پیامبر و یا دیگران را به کاری وا می دارد.

این دیدگاه دو ادعا در باب وحی دارد: 1. وحی سرشت زبانی دارد. 2. در این ارتیاط زبانی، خدا افعالی را انجام نمی دهد. این وحی سرشت زیانی دارد و صاحب کتاب در نهایت این انگاره را می پذیرد.

نویسنده کتاب در گفتار دوم ذیل عنوان «تجربه وحیانی و تجربه عرفانی»، این سوال را مطرح می کند که پیامبر و عارف هر دو تجربه دارند. تجارب عرفا «تجارب عرفانی» نام دارند. پرسشی که در رابطه با این دو دسته از تجارب مطرح می شود این است که آیا آنها واقعا تجارب متباین و کاملا غیر هم هستند؟ یا نه وجوه اشتراکی دارند؟ و یا اصلا تفاوت ذاتی ندارند؟»

علیرضا قائمی نیا در نهایت می پذیرد که: «تجارب وحیانی تجاربی هستند که پیامبر در عملیات اخذ وحی دارد. این تجارب تباین ذاتی با تجارب عرفانی دارند. اگر تجارب وحیانی الزام آور  و ماموریت آفرین هستند، تجارب عرفانی چنین نیستند، معلوم می شود که این تجارب تغایر  ذاتی دارند. ما تجارب نبوی را به تجارب غیر وحیانی پیامبر اختصاص دادیم. بدین روی، سخن عرفا را در مورد این تجارب می توان پذیرفت؛ یعنی به تغایر تشکیکی میان تجارب عرفانی و تجارب نبوی  - به این معنا  - قایل شد و آسمان تجارب عرفانی را زمین تجارب نبوی دانست و گفت: آخرین مراتب احوال عرفانی، پیش پا افتاده ترین و نازل ترین تجارب نبوی است.»

«سرشت وحی از دیدگاه چهار متفکر مسلمان» عنوان گفتار سوم کتاب «وحی و افعال گفتاری» است.  قائمی نیا با اذعان به اینکه از میان سه دیدگاه در باب سرشت وحی، دیدگاه افعال گفتاری تناسب و همخوانی ویزه ای با وحی اسلامی دارد؛ چراکه تنها در این دیدگاه در سرشت وحی زبان خاصی را ملحوظ می دارد و وحی را گونه ای ارتباط زبانی تصور می کند، ادعا می کند که این نظریه می تواند توفیقاتی را نصیب کلام اسلامی کندکه پیش از این در بدنه دیگر نظریات قابل دستیابی نبود.

در این گفتار نویسنده کتاب ضمن واکاوی اندیشه های فارابی، ابن سینا، ابن خلدون و غزالی در باب سرشت وحی نتیجه می گیرد که اندیشه این متفکران با وحی گزاره ای می سازد. البته نویسنده کتاب احتمال می دهد که پیشینی بودن وحی گزاره ای و پسینی بودن وحی گفتاری دلیل این انگاره باشد؛ توضیح آنکه عقل تنها وحی گزاره ای را اثبات می کند. به عبارت دیگر نهایت چیزی که در باب وحی عقل می تواند اثبات کند این است که خدا حقائقی را به پیامبر القا کرده است. اما این حقایق با گفتار زبانی همراه بوده یا نه، عقل در این مورد نمی تواند سخنی بگوید.زبانی بودن وحی را تنها از گزارش خود پیامبر می توان به دست آورد؛ یعنی اگر از مضمون وحی پیامبر صریحا یا تلویحا استفاده شود کع وحی او زبانی  بوده است، نتیجه می گیریم که وحی او زبانی است.

در گفتار چهارم، تاکید می شود که لایه مشهود و برتر وحی اسلامی وحی گفتاری است و لایه باطنی آن وحی گزاره ای.

بسط ناپذیری تجربه نبوی عنوان گفتار پنجم کتاب است که  در آن نویسنده به بررسی و نقد مقاله «بسط تجربه نبوی» پرداخته است. دکتر قائمی نیا ضمن نقد و بررسی این مقاله به مواردی و اشکالاتی اشاره می کند، از جمله:

1. این مقاله بر تقریری خام و ناتمام از تجربه دینی تکیه زده است و در آن ادعاهای بدون دلیل به چشم می خورد.

2. اسلام یک حرکت تاریخی و تاریخ مجسم یک ماموریت به طور صرف نیست و این انگاره در اثر خلط رابطه دیالوگ حقیقی با رابطه دیالوگ غیر حقیقی است؛ توضیح آنکه اگرچه قرآن در متن شرایط اجتماعی و به صورت تدریجی شکل گرفت ولی قرآن پیامی اصلی داشت که هرگز نمی­توانست دگرگون شودف هرچند حواشی آن تغییر می­کرد، چون این متن مقدس رابطه دیالوگ حقیقی با ظروف و شرایط اجتماعی نداشت تا با تغییر آن­ها، محتوای پیام قران هم تغییر کند، بلکه قران رابطه دیالوگ  غیر حقیقی با آن­ها داشت، لذا شرایط جدید تنها به حواشی آن پیام می­افزود و یا موقعیت­های جدید برای کاربرد، تشریح و تبیین آن فراهم می­آورد.

3. متن مذکور ناسازگاری های درونی زیادی دارد.

4. مایه تفکر مسیحی در اندیشه سروش و تاثیر پذیری از مسیحیت در این مقاله بسیار مشهود است.

4. این مقاله را می توان تلاش ناکام برای تحلیل وحی اسلامی در چار چوب وحی مسیحی دانست و ناسازگاری ادعاهای آن با مفهوم وحی اسلامی جای تردید ندارد.

گفتار ششم به بحث خاتمیت در کلام جدید پرداخته است. نویسنده معتقد است که بحث خاتمیت در کلام جدید بر دو پایه منعقد شده است؛ تبیین خاتمیت و تفسیر تداوم اسلام. از یک سو، اسلام آخرین دین الهی استو دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد و از سوی دیگر، اگر اسلام آخرین دین الهی است باید تداوم داشته باشد؛ یعنی سازو کاری داشته باشد که به آن ابقا دهد. نویسنده کتاب در گفتار هفتم به هرمنوتیک وحی پرداخته است.

در پایان با اذعان به اینکه مباحث مطرح در کتاب «وحی و افعال گفتاری» از مباحث به روز و مطرح در ساحت دین پژوهی معاصر است، معرفی این کتاب را به پایان می بریم .

منبع: Dipna
 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

خبرگزاري ديپنا
مجری سایت : شرکت سیگما