آزادی
1397/6/27 سه‌شنبه در نشست «انقلاب اسلامي و آزادي» مطرح شد تضمين آزادي در قانون اساسي/ آزادي معقول مهمترين هديه دين به يک ملت در نشست «انقلاب اسلامي و آزادي» ضمن تشريح مباني ديني و قانوني آزادي در انقلاب اسلامي، ارائه دهندگان به تبيين ظرفيت ها، چالش ها، راهبردها و نمونه هاي آزادي در انقلاب اسلامي پرداختند.

به گزارش روابط عمومي دفتر تبليغات اسلامي، شريف لک زايي(مدير گروه فلسفه سياسي پژوهشکده علوم و انديشه سياسي) در سلسله نشست هاي چهلمين سالگرد انقلاب اسلامي با موضوع «انقلاب اسلامي و آزادي» که پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار شد، با بيان اين که آزادي يکي از مفاهيم فربه، پر سر و صدا و چالش برانگيز است که نياز به کارهاي جدي نظري دارد، اظهار داشت: پيشينه و تمناي آزادي در دوره معاصر در ايران به اندازه اي بوده است که به دو انقلاب و حرکت اجتماعي انجاميده است که يکي نهضت مشروطه و ديگري انقلاب اسلامي است.

وي با بيان اين که نهضت مشروطيت و انقلاب اسلامي حرکت هايي براي تمناي آزادي بوده است، گفت: در نهضت مشروطه حريت در مقابل استبداد مطرح است و وقتي عدالت هم مطرح مي شود، در نسبتي با آزادي و حريت خود را نشان مي دهد که به دلايل مختلفي نهضت مشروطيت ناتمام ماند و ما به نتيجه آزادي نرسيديم.

عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با بيان اين که نزاع بر سر آزادي هم به لحاظ نظري و هم به لحاظ عملي تا انقلاب اسلامي استمرار پيدا کرده است، اظهار داشت: يکي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي، آزادي است و آزادي در انقلاب اسلامي تنها در بعد داخلي نيست بلکه در بعد خارجي هم تأکيد مي شود که منظور، آزادي از استعمار خارجي است.

وي با بيان اين که تعابير مهمي از امام خميني(ره) و ديگر متفکران انقلاب اسلامي در رابطه با آزادي وجود دارد که اين بحث را از لحاظ نظري پشتيباني مي کند، گفت: شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي برخواسته از مباني فکري جمهوري اسلامي است و متون دانشي ما نظير فلسفه و کلام معمولاً اين بحث را پوشش مي دهند و امام(ره) هم در بحث طلب و اراده، مفهوم اختيار و آزادي انسان را مورد بحث قرار داده است.

لکزايي تصريح کرد: در بحث هاي عرفاني و فقهي هم پشتيباني از مفهوم آزادي صورت گرفته و امام خميني(ره) به عنوان فيلسوف، فقيه، متکلم و مرجع تقليد گزاره هاي فراواني در پشتيباني از مفهوم آزادي دارد.

* در انقلاب اسلامي انتقاد و اعتراض در قالب آموزه هاي ديني پذيرفته مي شود

وي با بيان اين که در انقلاب اسلامي با توجه به ديدگاه رهبران و متفکران انقلاب و متوني مثل قانون اساسي، آزادي صرفاً در رأي آري به جمهوري اسلامي و رأي دادن و انتخاب کردن لحاظ نشده است، گفت: در انقلاب اسلامي عرصه هاي ديگر آزادي از قبيل انتقاد و اعتراض در قالب آموزه‌هاي ديني پذيرفته مي شود و اين حق در قالب ايجاد تشکل ها، احزاب، مطبوعات، راهپيمايي و تظاهرات در قانون اساسي برجسته شده است.

عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با اشاره به نقاط قوت و ضعف آزادي در کشور ابراز داشت: آن چيزي که در قانون اساسي بر روي آن تأکيد شده، تضمين و ضمانت آزادي است که به هيچ وجه نبايد اين حق ناديده گرفته شود و اين حق بايد تضمين شود که اين بحث در مشروطه زياد مورد تأکيد نبود.

* قانون اساسي جمهوري اسلامي، آزادي را ضمانت کرده است

وي با بيان اين که ما در زمينه نسبت ميان استقلال، امنيت و آزادي تئوري پردازي نکرده ايم، افزود: ما در دوره معاصر گرفتار چرخه هرج و مرج و استقلال بوديم و نتوانستيم امنيت و نظم را با آزادي همراه کنيم و اين يکي از چالش هايي است که در قانون اساسي مورد توجه قرار گرفته و با تضمين و ضمانت آزادي پوشش داده شده است که به هيچ نحوي نبايد آزادي پايمال شود.

لکزايي با اشاره به اين که ما در مشروطه با دوگانه آزادي و امنيت مواجه بوديم و آزادي را به نفع امنيت کنار گذاشتيم، گفت: در انقلاب اسلامي با توجه به خشونت هايي که از طرف منافقان به وجود آمد، باز تا حدي با اين مشکل مواجه شديم.

وي اظهار داشت: تعبير جديدي که در باب مفهوم آزادي در انقلاب اسلامي توليد شده است، به معني ايجاد و خلق فرصت رشد و پيشرفت براي همگان و رفع موانع پيشرفت و زندگي آزادانه براي تمام مردم است که در انقلاب اسلامي نمود پيدا کرده است.

عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي تصريح کرد: در جامعه ما به نظر مي رسد غالب کساني که راجع به آزادي صحبت مي‌کنند، به محدوديت ها و مرزهاي آزادي اشاره مي کنند و نياز است که ابعاد ايجابي و تحقق بخش آزادي هم مورد توجه قرار بگيرد و به نقش دولت در رفع موانع و تسهيل بهره برداري از امکانات توجه شود.

وي افزود: بحثي که مي تواند آزادي را بسط دهد، اميد است و اگر جامعه‌اي اميد داشته باشد، افراد مي توانند از اين فرصت ها بيشتر استفاده کنند و در انقلاب اسلامي اين اتفاق افتاده است.

لک زايي با اشاره به اهميت ايجاد اميد در جامعه براي تحقق آزادي اظهار داشت: ما بايد امنيت را هم در کنار آزادي ببينيم تا آزادي به سلب امنيت مادي و معنوي ختم نشود.

در ادامه اين نشست، رجبعلي اسفنديار(عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي) آزادي را يکي از بنيادها و مؤلفه هاي اساسي اسلام دانست و تصريح کرد: در اسلام از آزادي به عنوان حق اوليه، فطري و مطلق بشر تعبير مي شود.

وي با بيان اين که آزادي در انقلاب به معناي رهايي از سلطه بيگانگان، استقلال فکر و بيان و عدم تقليد به مثابه حق فردي و اجتماعي بشر تعريف شده است، گفت: آزادي از مفاهيم مؤکد در قرآن و سنت محسوب مي شود و به عنوان ارزش والاي انساني در قاب قيام عاشورا متجلي است و در انقلاب اسلامي ايران مفهوم آزادي از مفاهيم اصلي به شمار مي رود و  به تعبير مقام معظم رهبري «فقدان آزادي، براي جوامع بشري فاجعه است».

عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با بيان اين که حريت در متن ارزش هاي اسلامي قرار گرفته و اسلام دين آزادي و حريت و مخالف هر گونه تبعيض طبقاتي است، بيان کرد: در قرآن از آزادي اجتماعي سخن به ميان مي آيد و حريت را از مقاصد انبيا در نجات بشريت از چنگال کفر و جهل معرفي مي کند.

وي در پاسخ به شبهه برخي که معتقدند ايمان و اعتقاد به خدا آزادي فردي را نفي مي کند، گفت: ما معتقديم به حکم فطرت، آزادي و اختيار مساوي با ايمان واعتقاد به خدا است؛ و اين نگرش به آزادي در انقلاب اسلامي با دو دسته مباني «فلسفي - کلامي» و «فقهي- حقوقي» پشتيباني مي شود.

* مباني آزادي در فلسفه و فقه اسلامي

اسفنديار اظهار داشت: در مباني فلسفي ـ کلامي آزادي، توحيد و خدا باوري، اولين مبناي آزادي است و به عبارت ديگر آزادي حقيقي تنها در سايه عبوديت و بندگي خدا به دست مي آيد؛ امام(ره) فرمودند عبوديت گوهر گران‌بهايي است که باطن آن آزادي است و تمام انبيا آمده اند تا بندهاي بندگي غير خدا را از دست انسان باز کنند.

وي دومين مبناي فلسفي ـ کلامي آزادي را اصل اختيار و اراده دانست و گفت: اراده، قوه متعالي است که در روح انسان وجود دارد و اسلام آن را به رسميت شناخته ولي اين به اين معني نيست که تمام امور به خود انسان واگذار شده زيرا در اسلام تمام اراده ها ذيل اراده و مشيت الهي تعريف مي شود.

عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي به مباني فقهي و حقوقي آزادي اشاره کرد و گفت: يکي از مهمترين مباني فقهي آزادي، نفي سلطه و عدم جواز سلطه بيگانگان بر جوامع اسلامي است؛ مبناي دوم، اصل عدم ولايت بيگانگان است، به اين معنا که در نظام مردم سالاري ديني به وسيله رأي مردم، ولايت کسي پذيرفته مي شود که مورد تأييد خداوند و شرع باشد و غير از آن، ولايت هيچ کس ديگري پذيرفته نيست.

 
امتیاز دهی
 
 

نسخه قابل چاپ
Guest (PortalGuest)

پورتال اطلاع رسانی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
مجری سایت : شرکت سیگما